نوشته شده توسط : محمدآذری


در حمله به سیستان مردم شهر، مقاومت بسیار و اعراب خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع بن زیاد(سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومتِ آنها، دستور داد:

و هم از آن کشتگان، تکیه گاهها ساختند و ربیع بن زیاد بَر شُد و برآن نشست و اسلام در سیستان متمکن(جای گیر) شد و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار درهم به امیرالمومنین دهند با هزار وصیف(غلام بچه) و ....

درحمله به سیستان درسال 30 هجری، ربیع بن زیاد، چنان از پایداری مردم به خشم آمد که دستور دادتا صدری بساختند از اجساد کشته گان، وهم ازنعش مردگان تکیه گاهی درست کردند، و وی برشد وبرآن بنشست وبا مرزبان سیستان، ایران بن رستم آزادخو به مذاکره پرداخت. وچون مرزبان سیستان چشمش به ربیع افتاد وصدراو از کشته گان دید، روبه همراهان نمود وگفت:« میگوینداهریمن به روز فرادید نیاید، اینک فرادید آمد که اندرین هیچ شک نیست...» وبا مرزبان سیستان در بدل دومیلیون درهم وهزار برده وصیف، با هزار جام زرین صلح کرد. درسال 60 هجری، درروزگار معاویه، عبیدالله بن ابی بکره حکمران سیستان از فرمانروای کابل وزابل (که زنبیل یا رتبیل نامیده میشد) یک میلیون درهم حق الصلح گرفت. وچندی بعد حکمران دیگر اموی، عبدالله بن امیه درسال 74 هجری، دربست از زنبیل یک میلیون درهم گرفت .بنابرتاریخ سیستان، چون کار بررتبیل تنگ گشت، یک خروار زر هدیه فرستاد وبا دوهزار هزار درهم صلح کرد، درحالی که عبدالله بن امیه خاص برای خود سیصدهزار درهم از او گرفته بود.

قیام های حمزه پسر آذرک شاری در سیستان نیز اهمیت بسیار دارد.
سیستان که مرکز پهلوانی و فرهنگ ایران باستان بود، به پایگاه خوارج و عیاران در مبارزه با تازیان بدل گشت و سرانجام شیپور آزادی بر بام سیستان به خروش درآمد و دلاوران عیار سیستانی آزادی را به ایران باز گرداندند.
 مردم سیستان نیز قیام کرده و حاکم عرب آنجا را از شهر بیرون کردند.( فتوح البلدان)



:: برچسب‌ها: سیستانیهادرگلستان ومازندران , سیستان , سیستانی , گلستان , گلستان نو , نیمروز , شهرسوخته , زابل , زابلی , زرنج , یعقوب لیث سیستانی , کوه خواجه , رستم , آذری , تکر , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , سیستانیهادرتهران , عکس , ایران باستان , ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

شهر سوخته ، زادگاه شهریت

شهري باستاني در 56 كيلومتري بين زابل و زاهدان واقع شده كه در زمان خود از مهمترين شهرهاي جهان بشمار مي رفته يعني تقريبا 5000 سال پيش از اين با وسعتي بالغ بر 180 هكتار يكي از مظاهر تمدن بوده و نبض تجارت بين الملل بشمار مي رفته است. اطراف اين شهر كهن 700 تپه باستاني شناسايي شده كه روزگاري روستاهاي اطراف اين شهر را تشكيل مي داده اند . شهر سوخته 10 تا 12 هزار نفر جمعيت داشته ، شهر سوخته به عنوان «مادرشهر» نيمه شرق فلات ايران و كلان شهري در اوج تمدن، پيشرفت ، دانش ، هنر و صنعت بشمار مي آمده .

كاوشها نشان داده است كه شهر سوخته را بطه فرهنگي بزرگي ميان شرق تا مغرب آسيا داشته و مناطق حاصلخيز از جمله ميان رودان وارد كننده ي مواد اوليه و فناوري از جنوب شرق ايران مانند شهر سوخته و جیرفت و شهداد ( كرمان ) بوده اند . از نام واقعي شهر سوخته اطلاعي در دست نيست و نام جديد آن نامي است كه حدود 150 تا 200 سال پيش بر اين محوطه نهاده اند . هنوز هيچ كس از نام اين شهر و دليل از ميان رفتن آن چيزي نمي داند باستان شناسان حدس مي زنند تغيير مسير رودخانه هيرمند سبب متروك شدن اين شهر بوده.

تراكم مواد باستاني در يك متر مربع شهر سوخته نشان دهنده ي وجود بيش از 4 ميليارد ماده فرهنگي و باستاني از لارو حشرات و دانه هاي گياهي تا مهره هاي سنگي ، اشياء سفالي ، چوبي ، بقاياي انساني و حيواني در ميان خاكهاي اين محوطه است . موقعيت خاص طبيعي شهر سوخته ووجود لايه هاي شوره نمك در سطح شهر به حفاظت نمونه هاي باستاني واشياء آن كمك فراوان كرده .

شهر سوخته داراي 4 دوره مي باشد :1- دوره اول 3200 تا 2800 ق . م با وسعت 15 هكتار : دوره آغاز نگارش و پيدا شدن لوحه هاي گلي 2- دوره ي دوم 2800 تا 2400 ق. م با وسعت 45 هكتار : برابر با آغاز شهر نشينی است 3- دوره سوم 2400 تا 2100 ق. م با وسعت 80 هكتار :شهر به اوج خود رسیده و دارای حکومت است. 4- دوره چهارم 2100 تا 1800 ق.م با وسعت 5 هکتار: كه دوره افول اين محوطه است . شهر سوخته از 5 بخش شامل: گورستان، منطقه مسكوني، بناهاي يادماني ، صنعتي و بخش مركزي تشكيل شده و اين نشان دهنده سامانه ناحيه بندی وتفكيك حرفه اي و تخصصي در شهر است .

آثار بدست آمده از اين شهر باستاني كه آرزوي هر باستان شناسي در دنياست كه در اين محوطه به كاوش بپردازد ، نشان مي دهد كه اين شهر مهمترين مركز اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي و فرهنگي تمام منطقه طي هزاره سوم ق. م بوده است .

فنون و مشاغل و هنرهاي قابل مطالعه در شهر سوخته بر اساس يافته ها عبارتند از :

تجارت منطقه اي و فرا منطقه اي ، تاريخ شهر نشيني و شهر سازي ، سير تحول معماري ، سير تحول هنر هاي سنتي ، فلز كاري ، جواهر سازي ، بافندگي ، خراطي و منبت كاري و تاريخ دانش رياضي و ...

پس از اشاره ي كوچكي بر سطح اهميت شهر سوخته ويژگي هاي اين شهر را سعي مي كنيم به اختصار بيان كنيم :




مردم شهر سوخته

دكتر سيد منصور سید سجادي سرپرست هيأت باستان شناسي شهر سوخته مي گويد : بررسي هاي انسان شناسي برروي اسكلتهاي بدست آمده در شهر سوخته نشان مي دهد مسن ترين فرد پيدا شده در شهر سوخته زني 60 ساله بوده است . بررسي ها نشان مي دهد كه تراكم سن مردان در حد فاصل 26 تا 53 سال و تراكم سني زنان بين 26 تا 46 سال بوده است . بلند ترين فرد شناسايي شده در شهر سوخته مردي به بلندي بيش از 190 سانتيمتر بوده دكتر سيد سجادي در ضمن، مردم اين شهر را ساكنان صلح دوست ناميده وي مي گويد طي كاوشهاي انجام شده ابزار جنگي كه بتوان بر اساس آنها ساكنان شهر سوخته را ساكناني جنگجو دانست يافت نشده و در مجموع هيچگونه آثار خشونت در اين شهر باستاني كشف نشده . در ضمن مردم شهر سوخته بر اساس اشياء گوناگوني كه در گورهاي مردم اين شهر كشف شده مشخص است كه به زندگي پس از مرگ نيز اعتقاد داشته اند.در كاوشهاي باستان شناسي بخش هايي از يك معماري ناهمگون با ساختار گورستان از اين محوطه بدست آمده که نشان مي داد اين محل براي آماده سازي مردگان براي دفن در دل گورستان است. اين يعني ساكنان شهر سوخته در 5000 سال پيش مرده شويخانه داشتند ، آنان ابتدا مردگان خود را شسته و بعد آنها را به خاك مي سپردند .



اداره ي شهر سوخته و نقش زنان در آن

شهر سوخته را در 5000 سال پيش زنان اداره مي كردند ، تحقيقات باستان شناسي نشان داده زنان قوي ترين گروه در جامعه شهر سوخته بوده و ابزار قدرت در دست آنها بوده . دكتر سيد سجادي سرپرست هيأت كاوش شهر سوخته مي گويد : در دنياي باستان ابزارهایي وجود داشته كه از آنها به عنوان ابزارهاي كنترل اقتصادي و اداري ياد مي كنيم (نمونه هاي مهر و موم شده اشياء بدست آمده نيز خود بهترين دليل براي سسيستم كنترل اداري در اين منطقه است) هر فرد يا گروهي در جامعه صاحب چنين ابزارهايي بوده در شمار قوي ترين فرد يا گروه آن جامعه محسوب مي شود كه مهرها يكي از نمونه هاي نيروي اقتصادي جوامع باستان بوده اند .

دارا بودن مهر به معناي نيروي تصميم ديگري بوده و جالب اينكه در شهرسوخته در حفاري هاي گورستان 90 درصد گورهايي كه مهرهاي مهم در آن يافت شده متعلق به زنان شهر سوخته بوده و 5 درصد متعلق به كودكان و 5 درصد باقي مانده متعلق به مردان بوده . ایشان اضافه کرده اند: زنان شهر سوخته هميشه آراسته بوده و زندگي مرفهي داشته اند اين مساله بسيار طبيعي به نظر مي رسد كه مردان برخي از ابزار قدرت را به زنان بسپارند زيرا مردان به كار كشاورزي و صنعتگري مشغول بودند و زمينهاي كشاورزي و كوره هاي سفالگري و كارگاههاي جواهر سازي نيز از شهردور بوده لذا طبيعتاً مهرها بايد در دست كساني باشد كه در يك جاي ثابت بوده تا در دسترس همگان قرار داشته باشند تا آنان بتوانند با اين ابزار مشكلات شهر را به سرعت حل كنند ، دكتر سيد سجادي با تاكيد بر وجود يك فرهنگ و تمدن بسيار غني ، پيشرفته و كاملاً انساني در شهر سوخته خاطر نشان ساخت كه زنان و مردان شهر سوخته در كنار هم و هر يك به فراخور امكانات خود سعي داشتند حوزه تمدني خود را به نحو احسن اداره كنند .



هنر و صنعت

شهر سوخته يكي از شهرهاي صنعتي در 5 هزار سال پيش در جنوب شرقي ايران بوده كه در كارگاههاي مختلف آن اشياء گوناگوني ساخته مي شده و اين كارگاهها و صادرات و واردات اشياء قيمتي در اين شهر باعث ايجاد طبقه كارگر متخصص شد. با بررسي آثار باقي مانده سنگي مي توان به نتايج گوناگوني رسيد كه حاصل نظام نوين اجتماعي ( شهرنشيني ) بوده كه عبارتند از تجارت و مبادله كالا با سرزمينهايي در فاصله هاي مختلف ، ايجاد تخصص و كارتمام وقت صنعتگران درشهرها كه با جدا سازي كارگاههاي صنعتي از محله هاي ديگر شهر صورت مي گرفته و بالاخره تقسيم بندي اجتماعي افراد بر اساس نوع كاري كه انجام مي دهند. مهره هاي شهر سوخته به شكل هاي مختلف و مواد گوناگوني چون سنگ لاجورد، فيروزه ، عقيق ، كريستال صخره اي، سنگ آهك، مرمر، سنگ صابون ، صدفهاي دريايي ، استخوان فلز ، و در موارد نادري از لاء ساخته شده اند .

به جز سنگ لاجورد و فيروزه ، تقريبا تمام مواد اوليه و خام بكار رفته در شهر سوخته از ارتفاعات سيستان تامين مي شد و عقيق از بستر رودخانه ها گرفته مي شد .

دكتر ميشل كازانوا (استاد دانشگاه رن فرانسه و عضو گروه حفاري شهر سوخته) كه محقق سنگهاي قيمتي دوران باستان است مي گويد: «حاصل مقايسه اشياء زينتي فراواني كه تا كنون از مصر ، بحرين ، سوريه ، دانمارك ، شوش، جيرفت و شهر سوخته بدست آمده اين بود كه بسياري از اين اشياء با ارزش که در گورستانهاي سلطنتي ميان رودان (بين النهرين) يافت شده از شهر سوخته و جيرفت و آسياي مركزي به اين منطقه آمده و توسط بزرگان مورد استفاده قرار مي گرفته اما نكته جالب توجه آن است كه ظروف قيمتي بدست آمده از شهر سوخته و جيرفت در گورستانهاي عمومي كشف شده اما در ميان رودان و ديگر شهرها اين ظروف در گورستانها ي سلطنتي و معابديافت شده» وي ياد آور شد: «اين موضوع نشان مي دهد كه توليد اين قبيل اشياء در جيرفت و شهر سوخته رايج بوده و در گورهاي مردم اين شهر ها نيز يافت مي شود اما زماني كه اين اشياء به ميان رودان مي رود بسيار باارزش دانسته مي شودو در معابد و اين قبيل مراكز نگهداري مي شوند» و تمام اينها نشان از غنا و رفاه مردمان اين شهرها دارد .

پارچه هاي بدست آمده از شهر سوخته نرم و تازه بنظر مي رسند و برخي از آنها را مي توان مانند دستمالي پيچيده و باز كرد بدون آنكه به شكل آنها خللي وارد شود . پارچه ها، رنگي و داراي دو منشأ گياهي و جانوری هستند و پيدا شدن تعداد قابل توجهي وسايل و ابزار گوناگون بافندگي و ريسندگي چوبي و گلي و سفالي و فلزي نشان دهنده توليد پارچه ها در شهر سوخته است .

در مجسمه هاي يافت شده در شهر سوخته پيكر حيوانات و انسان، هم زن و هم مرد ديده مي شود.

پس از سفال، مرمر رايج ترين ماده اي است كه در شهر سوخته براي توليد ظرفهاي مختلف و اشيايي چون مهر ، مدال، مهره هاي سنگي ، دوك نخ ريسي، وزنه هاي بافندگي و پيكركها استفاده شده ، بر اساس شواهد موجود توليد ظروف سنگي در شهر سوخته فعاليتي تخصصی بوده و بر مبناي اطلاعاتي كه از گورستان در دست است مي دانيم كه بسياري از پيشه ها و مشاغل در شهر سوخته تخصصي بوده (قبورجداگانه) ،عمده سنگهاي به كار رفته در توليد اشياء مرمري شهر سوخته، از افغانستان به اين منطقه آورده شده .

اشكال چوبي نيز به شكل هاي مختلف در شهر سوخته ديده شده اند : اشياء زينتي ، قالب كفش ، جعبه ها، اشيا و ابزار كار. از نمونه هاي بسيار شايان توجه و جالب، آثار معرق بر روي دو عدد شانه ي سر است كه تا پيش از اين قدمت معرق به دوره صفويه و قاجار بر مي گشت ولي با كشف اين دو شانه ظريف قدمت معرق به هزاره سوم قبل از ميلاد عقب رانده شد.



دانش پزشكي

با شواهد موجود آشكار است كه دانش پزشكي اين منطقه از دانش حال حاضر آن سامان نه تنها كمتر نبوده شايد بيشتر هم بوده.

چشم مصنوعي كشفي بي نظير در كاوش هاي علمي شهر سوخته است كه توجه تمام كارشناسان و باستان شناسان را به خود جلب كرده. اين چشم، چشم چپ يك زن تنومند مدفون در قبر بوده. جنس اين چشم هنوز مشخص نشده اما به نظرمي رسد چشم مزبور از جنس قير طبيعي است كه با نوعي چربي جانوري مخلوط شده ساخته شده است در روي اين چشم مصنوعي ريزترين مويرگ هاي داخل کره چشم توسط مفتول هاي طلايي به قطر كمتر از نيم ميلي متر طراحي شده اند. بررسي ها نشان داده که احتمالاً زن صاحب چشم 25 تا 30 ساله بوده و زني دورگه ي سياه و سفيد بوده و قدمت اين چشم به حدود 2800 سال پيش از ميلاد و 4800 سال پيش از اين مي رسد. به غير از اين ها به علومي چون شكسته بندي، عمل شگفت انگيز جراحي جمجمه و دندان پزشكي واقف بودند و جراحي مغز دختر 13 ساله از ديگر شگفتي هاي دانش پزشكي این مردمان بوده.



معماري

اين شهر كه به گفته پروفسور كازانوا شهریت اوليه اينجا بوده و بسياري از مسائل شهر نشيني دنيا را مي توان از اين محوطه باستاني پيدا كرد ، بناي عظيمي را در خود جاي داده كه داراي 60 اتاق و فضاي مفيد مي باشد. اين اتاقها و فضاها به دو گروه فضاهاي سرباز يا حياط و فضاهاي بسته يا اتاق تقسيم مي شود. كاوش هاي جديد اتاق هاي بيشتري از اين بناي بزرگ را كشف كرده اما تا اكنون ديوارهاي خارجي اين بنا و محدوده اصلي آن پيدا نشده. ديوارهاي اتاق از خشت است و داراي استحكام زيادي است و داراي قطر زياد بين 75 تا 125 سانتي متر بوده خشتها با استفاده از قالب هاي چوبي ساخته شده اند و كناره هاي آن كاملا صاف بوده و اثر انگشت خشت زن كمتر بر روي خشتها مشخص است و شايان ذكر است كه دروازه اصلي ساختمان هنوز پيدا نشده. و تمام اينها نشان از معماري شگفت انگيز آن دارد.



طراحي اولين انيميشن بشريت

پيش از انقلاب اسلامي باستان شناسان ايتاليايي حاضر در شهر سوخته به هنگام كاوش در يك گور 5 هزار ساله جامي پيدا كردند كه نقش يك بز همراه با تصوير يك درخت روي آن ديده مي شد. در سال 1983 اين اثر در قالب گزارش حفاري گروه ايتاليايي در نشريه اي معرفي شد. سالها بعد دكتر سيد سجادي پس از بررسي اين شيء دريافت كه نقش آن برخلاف ديگر آثار تكراري هدفمند دارد به گونه اي كه حركت بز را به سوي درخت نشان مي دهد. در آن زمان نقاشي هنرمند توانسته در 5 حركت بزي را طراحي كند كه به سمت درخت حركت مي كند و از برگ آن تغذیه مي كند از اين جام 10 سانتي متري كه روي يك پايه است براي نوشيدن استفاده مي كردند.

در سفالهاي شهر سوخته كه از متمدنترین و پيشرفته ترين تمدن های باستاني در 5 هزار سال پيش است، نقش بز و ماهي بيش از هر نقش ديگری است چون مردم شهر از بز و ماهي بیش از هر موجود ديگري براي ادامه حيات استفاده مي كردندنقش بز متحرك نشان مي دهد كه مردمان شهر سوخته بسيار باهوش، هنرمند و در زمان خود پيشرو بوده اند.

رئيس آسيفاي ايران (انجمن فيلمسازان انيميشن) گفت: اين بز متحرك كه نخستين انيميشن دنيا به شمار مي رود به نماد آسيفاي ايران تبديل شد. اما انتخاب آن به عنوان آرم آسيفاي بين المللي به نظر اعضاي آن بستگي دارد. روانبخش صادقي انيماتوري كه براي نمايش يكي از انيميشن هاي اينترنتي خود در جشنواره زاگرب در كشور كرواسي به اين كشور سفر كرده گفت : يك نسخه از فيلم معرفي بز نقش بسته برجام سفالين شهر سوخته كه توسط آسيفاي ايران ساخته شده را در مجمع عمومي به اعضاي آسيفاي بين المللي تحويل دادم قرار است هر يك از اعضا آن را تماشا كنند سپس نظر انجمن درباره انتخاب اين نقش به عنوان لوگوي آسيفا اعلام شود.

از دلايل ديگر كه ثابت كننده ي هوش بسيار بالاي مردم شهر سوخته است اين است كه آنها اولين مخترعان بازي هايي چون شطرنج و تخته نرد بوده اند و ديگري خط كشي با دقت كمتر از نيم ميلي متر كه نشان از آشنايي آنان با علم رياضي و هندسه دارد.

در مجموع مي توان گفت در 5 هزار سال پيش، اين شهر از سيستم اداري بسيار پيشرفته، دانش پزشكي و رياضي و معماري و صنعت باور نكردني و سيستم بهداشتي بسيار مترقي از جمله سامانه تخليه فاضلاب، همچنين مردمي بسيار مرفه و غني و بسيار با فرهنگ، همكاري زن و مرد در اداره و پيشرفت جامعه و..... برخوردار بوده و تمام اينها در 5 هزار سال پيش رخ داده.

پس ما مي توانيم ...... پاينده ايران و ايراني
 



:: برچسب‌ها: سیستانیها , سیستان , گلستان , گلستان نو , دانشجویان سیستانی , نیمروز , شهرسوخته , زابل , زابلی , بزرگان سیستان , شعرسیستانی , وبلاگ های سیستانی , مطبوعات سیستانی , عکس , ایران باستان , تکر , آذری , مدیرمسول روزنامهفروزنامه , خبرگزاری , ,
:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستانیها،بزرگان سیستان،سیستان ونقش آن درتمدن وفرهنگ ایران عزیز

عبرت سیستانی

میرزا محمد علی رحیمی، متخلص به عبرت سیستانی، از شعرای سیستانی است.


پدر وی آقا شیخ غلامرضا واعظ و مادرش صابره، در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در سیستان بدنیا آمد. مادر عبرت نیز شاعر بوده است طوری که به علت لیاقت علمی او، ناصرالدین شاه سالانه مبلغی به عنوان صله برایش می فرستاد. عبرت سیستانی، زیاداهل سفر و جهانگردی بود و به ایران، عربستان، هندوستان وافغانستان سفر کرده بود.


وی دارای دیوان عبرت یا «عبرنامه» است. کتاب قصاید عبرت نیز در سال ۱۳۴۴ به سفارش فرزندش در کراچی به چاپ رسیده است. وفات عبرت سیستانی را به سال ۱۳۳۹ ثبت نموده اند.
شعر [ویرایش]

اشعار زیر برداشتی از کتاب غزلیات عبرت سیستانی است.ای گدای خوشه چین، دانی که خرمن، آن کیست وی حریف مست دانی، باده از پیمان کیست
آمدی با گوی سر در عرصه میدان عشق لیک واقف نیستی، سر در خم چوگان کیست
کانیات از خوان انفاسش تمتع برده اند باز می پرسد ز «عبرت» کاین نعم از خوان کیست

فرخی سیستانی
ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیرخلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعد چغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیده‌ای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه ک
رد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد.

علی بن جولوغ نیز با تخلص فرخی در دربار صفاریان، چغانیان و غزنویان شعر می‌گفت. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان مسعود غزنوی روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود.

روایت شده‌است که فرخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و در نواختن بربط مهارت داشت. دیوان شعر فرخی شامل بیش از چند هزار بیت است که در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترکیب‌بند، و ترجیع‌بند سروده شده‌است.

از آن جا که بیشتر قصاید فرخی در دربار غزنویان سروده شده است؛ ستایشگری و وصف در آن بسیار زیاد است؛ هر چند در میان شعرهای فرخی اشعاری نیز هستند که نکات آموزنده اخلاقی را در بر دارند. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.

از شاعر هم عصرش لبیبی در رثای اوست که:گر فرخی بمرد چرا عنصری نمرد؟ پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانه‌ای برفت و ز رفتنش هر زیان دیوانه‌ای بماند و ز ماندنش هیچ سود
فریدالدین سجزیفریدالدین سجزی، فریدالدین سیستانی ادیب و فاضل زمان خویش بوده است. امین احمد رازی، لطافت طبع و شیوای سخن و شعر فریدالدین را بسیار ستوده است و از او به عنوان فرید عصر و وحید دهر یاد می‌کند.

عوفی نیز عظمت وی را چنین بیان می‌کند. فریدالدین سجزی شاعری است که بربساط فضیلت، شاه بود و بر آسمان هنر، ماه. رباعیات زیر از این شاعر است.راه دل من، آن بت دلخواه زند وز دوست عجب نبود، اگر راه زند
چاهی است که چاه زنخش می‌گوید زلفش همه دل بر سر آن چاه زن

عادل سیستانی (علیرضا سنچولی)، شاعر و نویسنده در استان سیستان و بلوچستان است.
زندگینامه

وی در دوم مردادماه سال ۱۳۵۲ در زابل به دنیا آمد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان شهر سپری کرد و برای ادامه تحصیل به زاهدان رفت. پس از گذراندن دوره دبیرستان و دانشگاه، به استخدام آموزش و پرورش درآمد.

عادل در سن 17سالگی، شعر و نویسندگی را از آغاز و در سال ۱۳۷۰ در مسابقات کشوری شعر، به عنوان شاعر برگزیده ایران انتخاب گردید. سپس با مطالعه و تحقیق فراوان در سال ۱۳۷۳ اولین مجموعه شعرش با عنوان "بهار سبز" منتشر شد. در سال ۱۳۷۹ مجموعه شعر" با شقایق ..." و در سال ۱۳۸۴ مجموعه شعر "هم نشین عرشیان"را به چاپ رساند. وی دارای مقالات مختلف فرهنگی، اجتماعی و ادبی است.

کتاب با شقایق
کتاب بهار سبز
کتاب همنشین عرشیان
مقاله سفر نامه سیستان نوروز 84
مقاله بازار شعر امروزو...
شعر [ویرایش]

شعر من سیستانم از آثار این شاعر جوان در مجموعه شعر «با شقایق» است:من بی مثال وشاخصم دیوار چینم من استوار و راسخم در امر دینم
من را هزاران بار طوفان دربه در کرد چشمان مرا سیل چندین بار تر کرد
روزی درون دستهایم رستمی بود در وادی من هم گلی و عالمی بود
هامون برایم غرشی از نو بنا کرد گلهای باغم را درون یخ فنا کرد
فریاد کردم داد کردم بی اثر بود از هرکه استمداد کردم بی اثر بود
من پایتخت کشور ایران نبودم؟ سیمای بخت کشور ایران نبودم؟
چوب مرا تیر و کمانش کرد یعقوب من را شر فدار زمانش کرد یعقوب
من زادگاه رستم دستان نبودم؟ من سرزمین خیل عیاران نبودم؟
روزی برای کشورم زادم تمدن اقصی نقاط کشورم دادم تمدن
آثار من مثل تنی در زیر خاک است روح تمدن در درونم پاک پاک است
کی می‌رسد دستی که خاکم را بکاود این دشتهای پاک پاکم را بکارد
تا لاله‌ها از زیر خاکم سر برآرند تخم حقیقت در دل عالم بکارند
من نرگس و من لاله و من ژاله دارم من پیچک و من ارغوان، آلاله دارم
محمد پسر وصیف سجزی


محمد پسر وصیف نامه‌نگار (دبیر رسایل) یعقوب لیث صفاری بود. گروهی سرایش نخستین شعر فارسی را از او می‌دانند

بر اساس کتاب تاریخ سیستان، نخستین کسی بود که به زبان فارسی شعر عروضی گفت. پس از آن‌که یعقوب لیث صفار، در سال ۲۵۱ هجری قمری، خوارج را تار و مار کرد؛ محمد بن وصیف او را به زبان فارسی ستایش کرد.

در کتاب تاریخ سیستان آمده: در سال ۲۵۳هجری پس از فتح پوشنگ و کابل و هرات بدست یعقوب لیث صفاری، شاعران در مدح وی اشعاری به عربی می‌سرایند پس از خواندن یکی از قصیده‌های عربی، یعقوب می‌گوید: "چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت؟" و محمد بن وصیف سیستانی شعر فارسی گفتن گرفت
ملک شاه حسین سجستانیملکشاه حسین بن غیاث الدین محمدبن شاه محمود سیستانی، از شاهزادگان سیستان و بازمانده از سلسله عمرو لیث صفاری است .وی متولد ۹۷۸ ه.ق در سیستان می‌باشد. ملک شاه حسین قرائت قرآن را نزد مولانا عبدالمومن صلحی و آحکام را نزد شیخ کلب علی جزایری فرا گرفت .همچنین علوم دیگر را نزد اساتیدی چون شیخ محمد مومن، سید امیر ضیاالدین محمد وسیدطباطبایی زواره‌ای تعلیم دید. ملک شاه حسین علاوه بر زبان فارسی به زبان‌های عربی و پهلوی هم مسلط بود.وی طبع شعر نیز داشت.از آه به سینه، شعله اندوخته ایم ز آن شعله متاع، عافیت یافته ایم
نه بیم زدوزخ، نه تمنای بهشت از هرچه جز اوست، دیده بر دوخته ایم
مولانا عاشق سیستانی


مولانا عاشقی سیستانی، مردی شاعر عاشق پیشه و در سبک شاعری و غزل سرایی از خسرو ملک، پیروی و در دربار امیرخسرو دهلوی مشغول بوده است. برای طلب علم و دانش به شام می‌رود و مدتی در قدس و در محضر محقق، درویش موسی از مشاهیر صوفیه، علوم صوفیه را فرا می‌گیرد. و بعد از مدتی به وطنش سیستان باز می‌گردد.

مولانا ولی که شاعری نامدار است در وصف بیت زیر که سروده مولانا عاشقی است. می‌گوید: تمام دیوان خود را با این بیت عاشقی معاوضه می کنم.

سرچشم یار گردم، که هجوم غمزه او نفسی نمی گذارد، که دل آرمیده باشد
زشگفتن رقیب، به سحر در اضطرابم که چه ذوق دارد، آیا چه به خواب دیده باشد
میرزا شجاع سیستانی


میرزا شجاع سیستانی، از شعرای معروف و محبوب سیستان است که در قرن یازدهم می زیسته است. در معنی پردازی و نکته سنجی تبحر داشته است.

میرزا شجاع برای تحصیل علم به اصفهان سفرکرده و سرانجام به سیستان بر می گشته و تا پایان عمر در سیستان باقی می ماند.شعر زیر از اوست.زمعصیت به کلام خدا بریم پناه که شاهراه نجاتست مد بسم الله
یوسف سجزی سیستانی


یوسف سجزی سیستانی برادر ابراهیم سجزی سیستانی است. یوسف نیز از دانشمندان معروف سیستان در اوایل اسلام است. یوسف سجزی چهار خط به نام خط جلیلی، ثلفثین، دیباح و سجلات به خط معقلی اضافه نمود. به نوشته ابن ندیم، خط جلیلی پدر تمام خطوط اسلامی است، که هرکس توانایی نوشتن این خط را ندارد.
کلمات مرتبط،سیستان،سیستانیها،سیستانیهای گلستان ،سیستانیهادرمازندران،نیمروز،شهرسوخته،زابل،سیستانیهادرکرمان،سیستانیهای خراسان،عکس،ایران باستان،شعرسیستان،بزرگان سیستان،طایفه های سیستان،تکر،گلستان نو،مطبوعات گلستان
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان , سیستانیهادرمازندران , نیمروز , شهرسوخته , زابل , سیستانیهادرکرمان , سیستانیهای خراسان , عکس , ایران باستان , شعرسیستان , بزرگان سیستان , طایفه های سیستان , تکر , گلستان نو , مطبوعات گلستان ,
:: بازدید از این مطلب : 607
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستانیها،بزرگان سیستان،سیستان ونقش آن درتمدن وفرهنگ ایران عزیز

عبرت سیستانی

میرزا محمد علی رحیمی، متخلص به عبرت سیستانی، از شعرای سیستانی است.


پدر وی آقا شیخ غلامرضا واعظ و مادرش صابره، در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در سیستان بدنیا آمد. مادر عبرت نیز شاعر بوده است طوری که به علت لیاقت علمی او، ناصرالدین شاه سالانه مبلغی به عنوان صله برایش می فرستاد. عبرت سیستانی، زیاداهل سفر و جهانگردی بود و به ایران، عربستان، هندوستان وافغانستان سفر کرده بود.


وی دارای دیوان عبرت یا «عبرنامه» است. کتاب قصاید عبرت نیز در سال ۱۳۴۴ به سفارش فرزندش در کراچی به چاپ رسیده است. وفات عبرت سیستانی را به سال ۱۳۳۹ ثبت نموده اند.
شعر [ویرایش]

اشعار زیر برداشتی از کتاب غزلیات عبرت سیستانی است.ای گدای خوشه چین، دانی که خرمن، آن کیست وی حریف مست دانی، باده از پیمان کیست
آمدی با گوی سر در عرصه میدان عشق لیک واقف نیستی، سر در خم چوگان کیست
کانیات از خوان انفاسش تمتع برده اند باز می پرسد ز «عبرت» کاین نعم از خوان کیست

فرخی سیستانی
ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیرخلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعد چغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیده‌ای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه ک
رد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد.

علی بن جولوغ نیز با تخلص فرخی در دربار صفاریان، چغانیان و غزنویان شعر می‌گفت. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان مسعود غزنوی روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود.

روایت شده‌است که فرخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و در نواختن بربط مهارت داشت. دیوان شعر فرخی شامل بیش از چند هزار بیت است که در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترکیب‌بند، و ترجیع‌بند سروده شده‌است.

از آن جا که بیشتر قصاید فرخی در دربار غزنویان سروده شده است؛ ستایشگری و وصف در آن بسیار زیاد است؛ هر چند در میان شعرهای فرخی اشعاری نیز هستند که نکات آموزنده اخلاقی را در بر دارند. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.

از شاعر هم عصرش لبیبی در رثای اوست که:گر فرخی بمرد چرا عنصری نمرد؟ پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانه‌ای برفت و ز رفتنش هر زیان دیوانه‌ای بماند و ز ماندنش هیچ سود
فریدالدین سجزیفریدالدین سجزی، فریدالدین سیستانی ادیب و فاضل زمان خویش بوده است. امین احمد رازی، لطافت طبع و شیوای سخن و شعر فریدالدین را بسیار ستوده است و از او به عنوان فرید عصر و وحید دهر یاد می‌کند.

عوفی نیز عظمت وی را چنین بیان می‌کند. فریدالدین سجزی شاعری است که بربساط فضیلت، شاه بود و بر آسمان هنر، ماه. رباعیات زیر از این شاعر است.راه دل من، آن بت دلخواه زند وز دوست عجب نبود، اگر راه زند
چاهی است که چاه زنخش می‌گوید زلفش همه دل بر سر آن چاه زن

عادل سیستانی (علیرضا سنچولی)، شاعر و نویسنده در استان سیستان و بلوچستان است.
زندگینامه

وی در دوم مردادماه سال ۱۳۵۲ در زابل به دنیا آمد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان شهر سپری کرد و برای ادامه تحصیل به زاهدان رفت. پس از گذراندن دوره دبیرستان و دانشگاه، به استخدام آموزش و پرورش درآمد.

عادل در سن 17سالگی، شعر و نویسندگی را از آغاز و در سال ۱۳۷۰ در مسابقات کشوری شعر، به عنوان شاعر برگزیده ایران انتخاب گردید. سپس با مطالعه و تحقیق فراوان در سال ۱۳۷۳ اولین مجموعه شعرش با عنوان "بهار سبز" منتشر شد. در سال ۱۳۷۹ مجموعه شعر" با شقایق ..." و در سال ۱۳۸۴ مجموعه شعر "هم نشین عرشیان"را به چاپ رساند. وی دارای مقالات مختلف فرهنگی، اجتماعی و ادبی است.

کتاب با شقایق
کتاب بهار سبز
کتاب همنشین عرشیان
مقاله سفر نامه سیستان نوروز 84
مقاله بازار شعر امروزو...
شعر [ویرایش]

شعر من سیستانم از آثار این شاعر جوان در مجموعه شعر «با شقایق» است:من بی مثال وشاخصم دیوار چینم من استوار و راسخم در امر دینم
من را هزاران بار طوفان دربه در کرد چشمان مرا سیل چندین بار تر کرد
روزی درون دستهایم رستمی بود در وادی من هم گلی و عالمی بود
هامون برایم غرشی از نو بنا کرد گلهای باغم را درون یخ فنا کرد
فریاد کردم داد کردم بی اثر بود از هرکه استمداد کردم بی اثر بود
من پایتخت کشور ایران نبودم؟ سیمای بخت کشور ایران نبودم؟
چوب مرا تیر و کمانش کرد یعقوب من را شر فدار زمانش کرد یعقوب
من زادگاه رستم دستان نبودم؟ من سرزمین خیل عیاران نبودم؟
روزی برای کشورم زادم تمدن اقصی نقاط کشورم دادم تمدن
آثار من مثل تنی در زیر خاک است روح تمدن در درونم پاک پاک است
کی می‌رسد دستی که خاکم را بکاود این دشتهای پاک پاکم را بکارد
تا لاله‌ها از زیر خاکم سر برآرند تخم حقیقت در دل عالم بکارند
من نرگس و من لاله و من ژاله دارم من پیچک و من ارغوان، آلاله دارم
محمد پسر وصیف سجزی


محمد پسر وصیف نامه‌نگار (دبیر رسایل) یعقوب لیث صفاری بود. گروهی سرایش نخستین شعر فارسی را از او می‌دانند

بر اساس کتاب تاریخ سیستان، نخستین کسی بود که به زبان فارسی شعر عروضی گفت. پس از آن‌که یعقوب لیث صفار، در سال ۲۵۱ هجری قمری، خوارج را تار و مار کرد؛ محمد بن وصیف او را به زبان فارسی ستایش کرد.

در کتاب تاریخ سیستان آمده: در سال ۲۵۳هجری پس از فتح پوشنگ و کابل و هرات بدست یعقوب لیث صفاری، شاعران در مدح وی اشعاری به عربی می‌سرایند پس از خواندن یکی از قصیده‌های عربی، یعقوب می‌گوید: "چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت؟" و محمد بن وصیف سیستانی شعر فارسی گفتن گرفت
ملک شاه حسین سجستانیملکشاه حسین بن غیاث الدین محمدبن شاه محمود سیستانی، از شاهزادگان سیستان و بازمانده از سلسله عمرو لیث صفاری است .وی متولد ۹۷۸ ه.ق در سیستان می‌باشد. ملک شاه حسین قرائت قرآن را نزد مولانا عبدالمومن صلحی و آحکام را نزد شیخ کلب علی جزایری فرا گرفت .همچنین علوم دیگر را نزد اساتیدی چون شیخ محمد مومن، سید امیر ضیاالدین محمد وسیدطباطبایی زواره‌ای تعلیم دید. ملک شاه حسین علاوه بر زبان فارسی به زبان‌های عربی و پهلوی هم مسلط بود.وی طبع شعر نیز داشت.از آه به سینه، شعله اندوخته ایم ز آن شعله متاع، عافیت یافته ایم
نه بیم زدوزخ، نه تمنای بهشت از هرچه جز اوست، دیده بر دوخته ایم
مولانا عاشق سیستانی


مولانا عاشقی سیستانی، مردی شاعر عاشق پیشه و در سبک شاعری و غزل سرایی از خسرو ملک، پیروی و در دربار امیرخسرو دهلوی مشغول بوده است. برای طلب علم و دانش به شام می‌رود و مدتی در قدس و در محضر محقق، درویش موسی از مشاهیر صوفیه، علوم صوفیه را فرا می‌گیرد. و بعد از مدتی به وطنش سیستان باز می‌گردد.

مولانا ولی که شاعری نامدار است در وصف بیت زیر که سروده مولانا عاشقی است. می‌گوید: تمام دیوان خود را با این بیت عاشقی معاوضه می کنم.

سرچشم یار گردم، که هجوم غمزه او نفسی نمی گذارد، که دل آرمیده باشد
زشگفتن رقیب، به سحر در اضطرابم که چه ذوق دارد، آیا چه به خواب دیده باشد
میرزا شجاع سیستانی


میرزا شجاع سیستانی، از شعرای معروف و محبوب سیستان است که در قرن یازدهم می زیسته است. در معنی پردازی و نکته سنجی تبحر داشته است.

میرزا شجاع برای تحصیل علم به اصفهان سفرکرده و سرانجام به سیستان بر می گشته و تا پایان عمر در سیستان باقی می ماند.شعر زیر از اوست.زمعصیت به کلام خدا بریم پناه که شاهراه نجاتست مد بسم الله
یوسف سجزی سیستانی


یوسف سجزی سیستانی برادر ابراهیم سجزی سیستانی است. یوسف نیز از دانشمندان معروف سیستان در اوایل اسلام است. یوسف سجزی چهار خط به نام خط جلیلی، ثلفثین، دیباح و سجلات به خط معقلی اضافه نمود. به نوشته ابن ندیم، خط جلیلی پدر تمام خطوط اسلامی است، که هرکس توانایی نوشتن این خط را ندارد.
کلمات مرتبط،سیستان،سیستانیها،سیستانیهای گلستان ،سیستانیهادرمازندران،نیمروز،شهرسوخته،زابل،سیستانیهادرکرمان،سیستانیهای خراسان،عکس،ایران باستان،شعرسیستان،بزرگان سیستان،طایفه های سیستان،تکر،گلستان نو،مطبوعات گلستان
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان , سیستانیهادرمازندران , نیمروز , شهرسوخته , زابل , سیستانیهادرکرمان , سیستانیهای خراسان , عکس , ایران باستان , شعرسیستان , بزرگان سیستان , طایفه های سیستان , تکر , گلستان نو , مطبوعات گلستان ,
:: بازدید از این مطلب : 607
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستانیها،بزرگان ومفاخرسیستان،سیستان ونقش آن درتمدن بشری،گلستان نو

ابراهیم سجزی سیستانی

ابراهیم سجزی سیستانی، از دانشمندان سیستانی قرن اول هجری قمری است.ابراهیم در سال شصت هجری قمری، پانزده حرف از حروف اوستایی در خط «مسند» را، به جای حروفی در خط کوفی، بکار برد. وبرای آن اصول وقاعده‌ای ترتیب داد که به مراتب از خط مسند آسانتر بود.بدین ترتیب ابراهیم سجزی مخترع خط معقلی به شمار می‌رود.



ابو داوود سجستانی


ابو داوود سجستانی، وی متولد ۲۰۲ هجری قمری و متوفای سال ۲۷۵ ه.ق می‌باشد. بنا به اظهار ابن ندیم، نام اصلی او سلیمان بن اشعث بن اسحاق بن بشیر شداد است.

این فقیه و دانشمند سیستانی، کتب متعددی در فقه، تفسیر و حدیث تالیف نموده‌است که مشهورترین آن حدیث السنن است که مشتمل بر پانصدهزار حدیث که چهار هزار و هشتصد حدیث فقط در باره فقه و تشریع در آن آمده‌است.

دهخدا در لغت نامه و در خصوص وی چنین می‌نویسد.سلمان بن اشعث بن اسحاق بن بشیر، مشهور به ابو داوود، پیشوای اهل حدیث است.

ابوالفتح بستی


ابوالفتح علی بن محمد بستی از شاعران سده چهارم هجری قمری است.زادگاه او را شهر بست سیستان می‌دانند.او به زبان عربی تسلط کامل داشت.از نتایج طبع او، دو دیوان شعر به جای مانده‌است. وفات وی را به سال ۴۰۱ ه.ق ثبت نموده‌اند. نویسنده کتاب دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، این شعر را به عنوان نمونه‌ای از اندیشه و قلم این شاعر سیستانی در نوشته خویش آورده‌است.یکی نصیحت من گوش دار و فرمان کن که از نصیحت سود، آن کند که فرمان کرد
همه به صلح گرایو مدارا کن که از مدارا کردن، ستوده گردد مرد

ابوالفتح سگزی


ابوالفتح سگزی یا ابوالفتح سیستانی، از شاعران و ملوک برجسته سیستان در سده یازدهم هجری قمری است. علاوه بر حکومت داری، در سرودن شعر تبحر داشت. گرچه در سیاست حکومتی با برادرش ملک حمزه اختلافی نداشت، اما در زمینه شعر وشاعری با وی اختلاف داشت. حمزه غافل سیستانی این رباعی را خطاب به برادرش ابوالفتح سیستانی سروده است.برخاطر عاطرت غباری نرسد از گفته من تو را نقاری نرسد
هرچند طلای خاطرت غش نیست بی زحمت آتش به عیاری نرسد


ابوالفتح نیز پس از دیدن رباعی برادرش، در جواب می سراید.نظمم ز شراب معنوی سرشار است در کش را هوشیاری، ای در کار است
محتاج به پایمردی آتش نیست نقد سخنم، طلای دست افشار است

ابوالفرج سگزی


ابوالفرج سگزی، از شعرای نامدار و اندیشمند سیستان است که در حدود سال‌های 372-333 هجری قمری به هنر شاعری مشغول بود. مطالعه در زندگی و شعر ادیبان قبل از خودش، از وی استادی چیره دست و سراینده‌ای ماهر ساخت.بطوری که در متون، همیشه لقب استاد در کنا نامش مشاهده می‌شود. وفات ابوالفرج را سال 393 هجری قمری ذکر کرده اند.چندان که گرد عالم صورت برآمدیم غمخواره آمد آدم و بیچاره آدمی
هرکس به قدر خویش گرفتار محنت است کس را ندادند برات مسلمی

ابوالفضل بستی


ابوالفضل الحافظ القاضی بن موسی البستی، یکی از فضلا و عرفای نامدار در تاریخ تصوف سیستان است .این عارف، محدث وعالم مشهور سیستانی، صاحب تالیف کتاب‌های متعددی از جمله کتاب شرح شفا می‌باشد.

در کتاب ریاض العاشقین آمده است که : شیخ ابوالفضل بعد از شیخ احمد غزالی به هدایت سالکان مشغول بود.

وی با شیخ ابونجیب سهره وردی وعین القضاه همدانی برادر طریقت بوده است. ابوالفضل بستی در سال 550 هجری قمری در زمان سلطان سنجر بن ملکشاه سلجوقی وفات یافت.

ابوحاتم سجستانی


سهل بن محمدبن عثمان بن یزید سجستانی، معروف به ابوحاتم سجستانی از بزرگان علم وادب، فقه، حدیث و لغت دوران خویش در سیستان بوده است. وی از شاگردان ابوزید بلخی و ابو عبیده و اخفش بوده است.

ابوحاتم مولف کتب بسیاری در علم صرف و نحو لغت و شعر است.از شاگردان وی نیز به محمدبن جریرطبری می‌توان اشاره نمود که علم حدیث را نزد ایشان فراگرفته است.

ابوسعید سجزی


ابوسعیداحمدبن عبدالجلیل سجزی، (وفات:۴۱۴ ه.ق.) ستاره‌شناس و ریاضی‌دان بزرگ و مشهور ایرانی قرن چهارم هجری است که با ابوجعفر احمد بن محمد صفاری و عضدالدوله معاصر و از اهالی سیستان بوده و در خراسان و شیراز زیسته است.

ابوسعید سجزی از دانشمندانی است که زیج مامونی را بنیاد کرد وی دور کره زمین را محاسبه نمود. به طوری که تفاوت آن با محاسبات کنونی فقط چند متر اختلاف دارد. ابوریحان بیرونی می‌گوید: «از ابوسعید سجزی، اسطرلابی از نو واحد بسط دیدم که شمالی و جنوبی مرکب نبود و آن را اسطرلاب زورقی نامند و او را به جهت آن تحسین نمودم.»

ابوسلیمان سجستانی


ابوسلیمان محمدبن طاهر بن بهرام سجستانی معروف به منطقی، از عرفای سیستانی قرن چاره هجری است.ابوسلیمان بین عصر فارابی و شیخ الرئیس ابوعلی سینا می زیسته است.

وی بعضی از رسائل خویش را به نام عضدالدوله دیلمی تالیف نموده است. علم و منطق را نزد ابوبشرمتی بن یونس منطقی نصرانی و ابوزکریا یحی بن عدی منطقی، تحصیل نموده است.

از شاگردان وی می‌توان به ابوحیان توحیدی حکیم ونویسنده اشاره نمود. جوئل.ل.کرمر(joel.l.kremer ) از دانشمندان غربی عصر حاضر در کتابی تحت عنوان «فلسفه در عصر رنسانس اسلامی» می‌گوید: ابوسلیمان سجستانی (سیستانی)نقش بسیار زیادی در انتقال میراث فرهنگی یونان باستان در گستره فرهنگی ایرانی و اسلامی داشته است.
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانی , سیستانیهادرگلستان , دانشجویان سیستانی , نیمروز , شهرسوخته , زابل , زابلی , عکس , ایران باستان , تکر , آذری , گلستان نو , سایت های سیستانی , بزرگان سیستان , مطبوعات سیستان , ,
:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستانیها،یعقوب لیث سیستانی ونقش اودرحفظ زبان فارسی

یعقوب (پسر ِ) لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان صفاری بود. یعقوب بن لیث مردی بود از قریه قرنین در سیستان. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او سه پسر داشت بنام‌های یعقوب و عمر و علی. هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.
در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت می‌کرد مردی از اهل بُست به‌نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان چیره شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی درهم بن نصر (یا نضر) خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده‌ای سپاهیان برآید یعقوب را سردار سپاه خویش تعین کرد. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند
.

پس از چندی والی خراسان با تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد، او مدتی در بغداد زندانی بود بعد آزاد گردید و به خدمت خلیفه در آمد. درین زمان است که کار یعقوب نیز بالا می‌گیرد او به دفع خوارج می‌رود. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری می‌کردند که برون از تصور بود. یعقوب بعد ار ضبط سیستان رو به خراسان نهاد ولی چیزی نصیبش نشد. باز بار دیگر در سال ۲۵۳ رو به خراسان نهاد. این بار شهرهای هرات و پوشنگ را بگرفت و از آنجا رو به کرمان نهاد و گماشته حاکم شیراز در کرمان را بگرفت. پس از آن رو به شیراز نهاد با حاکم فارس جنگیده و آن را نیز بدست آورد. یعقوب بعد از واقعه چند نفر از طرفداران خود را با پیشکش‌های گرانبها نزد خلیفه بغداد فرستاد و خود را مطیع خلیفه اعلان کرد.
یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکر کشی کنی. المؤفق برادر خلیفه که صاحب اختیار مملکت بود پیامی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر اینکه ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نموده متوجه کابل شد والی کابل را اسیر و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر و به سیستان فرستاد و از آنجا روانه طبرستان شد تا در آنجا با حسن بن زید علوی بجنگد. حسن درین جنگ شکست خورد فرار نمود و به سرزمین دیلمان رفت. یعقوب از ساری به آمل رفت و خراج یکساله را جمع کرد و روانه دیلمان شد، در راه در اثر بارش باران عده زیادی از سپاهیانش کشته شده و خود مدت چهل روز سرگردان می‌گشت. یعقوب پیامی نزد خلیفه فرستاد مبنی بر اینکه طبرستان را فتح کرده حسن را منزوی ساخته‌است به امید اینکه مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد او را در همه جا لعن کنند.
پدر زبان پارسی بعد از اسلام در ایران
یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید. دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان فارسی» آورده‌است:«.... در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد.» در منابع کهن نیز از این رویداد نام برده شده‌است. نویسنده «تاریخ سیستان» چنین روایت کرده‌است: یعقوب فرا رسید و بعضی از خوارج که مانده بودند ایشان را بکشت و مال‌های ایشان برگرفت. پس شعرا او را شعر گفتندی به تازی: قد اکرم الله اهل المصر و البلد بملک یعقوب ذی الافضال و العدد. چون این شعر برخواندند او عالم نبود، در نیافت، محمدبن و صیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و بدان روزگار نامه پارسی نبود، پس یعقوب گفت: «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟» محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی اندر عجم او گفت.» فارسی، یا فارسی دری یعنی رسمی، دنباله پارسی میانه زردشتی است. تا عهد یعقوب لیث، زبان رسمی ایران یا حکومت‌های ایران، زبان عربی بود. یعقوب در سال ۲۵۴ هجری قمری زبان پارسی را رسمی کرد و زبان رسمی ایرانی است. پس از یعقوب هم سامانیان و آل بویه این زبان را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند، دولت سامانی به رواج زبان فارسی علاقه مند بود و دولت غزنوی، فارسی را در هندوستان رایج کرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند، زبان رسمی بود. رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آید به نام اردو که زبان رسمی دولت پاکستان شد و به الفبایی که از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته می‌شود. زبانی که در هند، آن را هندوستانی می‌نامند و به الفبایی که از الفبای سنسکریت گرفته شده، نوشته می‌شود، با اردو یک منشأ دارد. سلجوقیان زبان فارسی را در آسیای کوچک رایج کردند. در دولت عثمانی زبان فارسی رایج بود. برخی از سلاطین عثمانی چون محمد فاتح و سلیم اول به فارسی شعر سروده‌اند. اما تسلط استعمار بر کشورهای شرق سبب شد که از رواج فارسی کاسته شود.
کشمکش میان صفاریان و خلافت بغداد

محمد بن واصل تمیمی بر فارس چیره شده بود. المتعمد عباسی فارس را به موسی بن بغا داد، موسی نیز عبدالرحمان بن مفلح را به جنگ محمد بن واصل فرستاد، عبدالرحمان شکست خورد و اسیر شد. چون یعقوب در سیستان خبر بالا گرفتن کار ابن واصل را شنید طمع در ولایت فارس بست، در حالیکه محمد بن واصل در اهواز بود وی رو به فارس نهاد و فارس را تصرف کرد. در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان و ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. خلیفه برادرش الموفق را به جنگ با یعقوب فرستاد، یعقوب درین جنگ شکست خورد و فرار کرد. بسیاری از اموال یعقوب بدست سپاهیان بغداد افتاد، و به نام غنیمت به بغداد برده شدند. المؤفق به علت بیماری به بغداد بازگشت و یعقوب نیز در گندی‌شاپور به قولنج مبتلا گشت. خلیفه رسولی را با منشور ولایت فارس و استمالت نزد یعقوب فرستاد. یعقوب قدری نان خشک و پیاز و شمشیر را پیش روی خود نهاد و به رسول گفت: «به خلیفه بگو که من مردی رویگر زاده‌ام و اکنون بیمارم و اگر بمیرم تو از من رها می‌شوی و من از تو، اگر ماندم این شمشیر میان ما داوری خواهد کرد، اگر من غالب شوم که به کام خود رسیده باشم و اگر مغلوب شوم این نان خشک و پیاز مرا بس است.»

یعقوب در سال ۲۶۵ در گندی شاپور در اثر قولنج در گذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کرده‌اند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود او را نسبت استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری

آرامگاه یعقوب لیث اکنون در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی دزفول در روستایی به نام اسلام‌آباد دزفول یا شاه‌آباد دزفول قرار دارد. قدمت آرامگاه یعقوب لیث صفاری، به دوره سلجوقی تا قاجار می‌رسد و در روستایی در ۱۰ کیلومتری دزفول (سمت راست جاده دزفول شوشتر) واقع شده‌است. بنا احتمالا آرامگاه شاه ابوالقاسم، سردار نامی ایران، یعقوب لیث صفاری، است که در شهر جندی شاپور وفات یافته‌است. آرامگاه با گنبد مضرس ساخته شده و با توجه به مرمت‌های مختلف، قدیمی‌ترین قسمت آن مربوط به دوره سلجوقی است.
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیها , سیستانی , عکس , ایران باستان , نیمروز , تکر , آذری , دانشجویان سیستانی , وبلاگهای سیستانی , سایت های سیستانی , بزرگان سیستان , گلستان نو , طایفه های سیستان , زابل , زابلی , رستم , چاه نیمه , ,
:: بازدید از این مطلب : 766
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستان ودلیل اسمگزاری.وجه تسمیه سیستان. ونقش آن درتمدن ایران.

پیدایش سیستان و وجه تسمیه آن


برخی از مورخان بنای سیستان را چهار هزار سال قبل از بعثت و بدست گرشاسب نوشته اند ، مولف ناشناخته تاریخ سیستان در قرن پنجم هجری مینویسد : اما بنا کردن سیستان بدست گرشاسب آنروز بود که چون ضحاک به عجم مستولی شد و خواست آزادگان جهان را همی کشد ! گرشاسب حکما و منجمان را طلب نمود و دانایان را جمع کرد ، درباره ساختن حصاری که بر حسب مزاج سرزمین ، از سایر مواضع که دست تصرف غیر به او میرسد ممتاز باشد و به ساعتی موافق بنا شود ، لذا اکثر بلاد و اقطار را پیموده تا بالاخره حصار سیستان را انتخاب و طرح نمود و مدتها از شر جادوی ضحاک ایمن بود .

آنچه امروز آنرا نیمروز ، سیستان و زابل میخوانیم در نگرش به تاریخ گذشته جهان ( حدود سال ۱۲۸ میلادی ) از نام سکاها که نخستین اقوام ایرانی بودند و در این دیار سکونت داشتند گرفته شده است و با اینکه این نام به شکلهایی گوناگون ثبت گردیده اما ریشه همه آنها حکایت از رشادت و جوانمردی ساکنان این سرزمین دارد .

بیشتر مورخان در اینکه نام سیستان برگرفته از سند معتبر تاریخی ذیل است هم نظرند :

اما اینجا را از آن سیستان گویند که ضحاک شبی مهمان بود و به نزدیک گرشاسب و عادت او آن بود که به شبستان رفتی و شراب با زنان خوردی و بدان روزگار سرای زنان را شبستان گفتندی ، آن شب نیز بر آن عادت دیرین خویش را از گرشاسب امیر سیستان تقاضا کرد که شبستان خواهم تا در آنجا شراب خوشتر خورم ، گرشاسب عادت وی را دانسته بود و گفت : اینجا سیوستان است نه شبستان (( بدان روزگار سیو مردان مرد را گفتندی و سیستان بدان گویند که همیشه آنجا مردان مرد باشد و مردی مرد میباید تا از آنجا بگذرد )) و چون این سخن گفته شد ضحاک شرمناک شده و گفت : ای پهلوان راست میگویی ما به سیوستانیم نه به شبستان ........! از آن پس اینجا را سیستان گویند به یک حرف کمتر که" واو " است بایاری سرزمین مهروافتاب .کلمات مرتبط:سیستان.گلستان،سیستانی های گلستان،گلستان نو،ایران باستان،نیمروز،هامون،تکر،تاکر،اقوام سیستان،خبرگزاری،دانشگاه،
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیهادرگلستان , سیستانیهای تهران , سیستانی , گلستان , گرگان , کلاله , گلستان نو , نیمروز , شهرسوخته , زابل , طایفه های سیستان , تکر , آذری , دانشجویان سیستانی , مطبوعات سیستانی , وبلاگ سیستانی , سایتهای سیستانی , عکس , ایران باستان , سیستان , زابلی ,
:: بازدید از این مطلب : 286
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سیستان ودلیل اسمگزاری.وجه تسمیه سیستان. ونقش آن درتمدن ایران.

پیدایش سیستان و وجه تسمیه آن


برخی از مورخان بنای سیستان را چهار هزار سال قبل از بعثت و بدست گرشاسب نوشته اند ، مولف ناشناخته تاریخ سیستان در قرن پنجم هجری مینویسد : اما بنا کردن سیستان بدست گرشاسب آنروز بود که چون ضحاک به عجم مستولی شد و خواست آزادگان جهان را همی کشد ! گرشاسب حکما و منجمان را طلب نمود و دانایان را جمع کرد ، درباره ساختن حصاری که بر حسب مزاج سرزمین ، از سایر مواضع که دست تصرف غیر به او میرسد ممتاز باشد و به ساعتی موافق بنا شود ، لذا اکثر بلاد و اقطار را پیموده تا بالاخره حصار سیستان را انتخاب و طرح نمود و مدتها از شر جادوی ضحاک ایمن بود .

آنچه امروز آنرا نیمروز ، سیستان و زابل میخوانیم در نگرش به تاریخ گذشته جهان ( حدود سال ۱۲۸ میلادی ) از نام سکاها که نخستین اقوام ایرانی بودند و در این دیار سکونت داشتند گرفته شده است و با اینکه این نام به شکلهایی گوناگون ثبت گردیده اما ریشه همه آنها حکایت از رشادت و جوانمردی ساکنان این سرزمین دارد .

بیشتر مورخان در اینکه نام سیستان برگرفته از سند معتبر تاریخی ذیل است هم نظرند :

اما اینجا را از آن سیستان گویند که ضحاک شبی مهمان بود و به نزدیک گرشاسب و عادت او آن بود که به شبستان رفتی و شراب با زنان خوردی و بدان روزگار سرای زنان را شبستان گفتندی ، آن شب نیز بر آن عادت دیرین خویش را از گرشاسب امیر سیستان تقاضا کرد که شبستان خواهم تا در آنجا شراب خوشتر خورم ، گرشاسب عادت وی را دانسته بود و گفت : اینجا سیوستان است نه شبستان (( بدان روزگار سیو مردان مرد را گفتندی و سیستان بدان گویند که همیشه آنجا مردان مرد باشد و مردی مرد میباید تا از آنجا بگذرد )) و چون این سخن گفته شد ضحاک شرمناک شده و گفت : ای پهلوان راست میگویی ما به سیوستانیم نه به شبستان ........! از آن پس اینجا را سیستان گویند به یک حرف کمتر که" واو " است بایاری سرزمین مهروافتاب .کلمات مرتبط:سیستان.گلستان،سیستانی های گلستان،گلستان نو،ایران باستان،نیمروز،هامون،تکر،تاکر،اقوام سیستان،خبرگزاری،دانشگاه،
 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیهادرگلستان , سیستانیهای تهران , سیستانی , گلستان , گرگان , کلاله , گلستان نو , نیمروز , شهرسوخته , زابل , طایفه های سیستان , تکر , آذری , دانشجویان سیستانی , مطبوعات سیستانی , وبلاگ سیستانی , سایتهای سیستانی , عکس , ایران باستان , سیستان , زابلی ,
:: بازدید از این مطلب : 315
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

راهکارهای حفظ و توسعه گاو سیستانی در نطق نماینده سیستان وعضو كميسيون كشاورزي، جناب دکتر کیخا:
ماينده سیستان در مجلس شوراي اسلامي افزود: در گذشته حدود 50 هزار نفر از مردم سيستان در اطراف درياچه هامون به كار پرورش دام اشتغال داشتند كه با خشكسالي و پايين رفتن آب درياچه شغل خود را از دست داده و درآمد اكثر مردم به شدت كاهش يافته و تبديل به قشر فقير شده است. .
كيخا افزود: در نوار مرزي هامون ايستگاه پرورش گاو سيستاني بايد ايجاد شود كه در حال حاضر چنين ايستگاهي وجود ندارد در حالي كه اين نژاد بهترين نژاد بومي براي توليد گوشت به شمار مي‌رود.
وي گفت: در گذشته جزيره‌هاي كوچكي به نام تختك در درياچه هامون وجود داشت كه مردم در آنها حضور داشته و كار اكثر آنها پرورش دام بود كه در طول تاريخ اين كار تكرار مي‌شد، اما وقتي كه درياچه خشك شد جمعيت 50 هزار نفري حاشيه درياچه هامون شغل و درآمد خود را از دست دادند.
كيخا افزود: پيشنهاد كارشناسان اين است اگر خط لوله‌اي آب موجود در چاه نيمه‌ها به كوه خواجه و سپس به موازات ساحل درياچه بين دامداران آب‌رساني شود مي‌توان با مشاركت وزارت جهاد كشاورزي ايستگاه پرورش گاو سيستاني احداث كرد كه بهترين نژاد گوشتي دنيا را تشكيل مي‌دهد
 



:: برچسب‌ها: سیستان , گاوسیستان , سیستانیها , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , بزرگان سیستان , شعرسیستان , نیمروز , تکر , طایفه سیستان , آذری , عکس , ایران باستان ,
:: بازدید از این مطلب : 451
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 10 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

راهکارهای حفظ و توسعه گاو سیستانی در نطق نماینده سیستان وعضو كميسيون كشاورزي، جناب دکتر کیخا:
ماينده سیستان در مجلس شوراي اسلامي افزود: در گذشته حدود 50 هزار نفر از مردم سيستان در اطراف درياچه هامون به كار پرورش دام اشتغال داشتند كه با خشكسالي و پايين رفتن آب درياچه شغل خود را از دست داده و درآمد اكثر مردم به شدت كاهش يافته و تبديل به قشر فقير شده است. .
كيخا افزود: در نوار مرزي هامون ايستگاه پرورش گاو سيستاني بايد ايجاد شود كه در حال حاضر چنين ايستگاهي وجود ندارد در حالي كه اين نژاد بهترين نژاد بومي براي توليد گوشت به شمار مي‌رود.
وي گفت: در گذشته جزيره‌هاي كوچكي به نام تختك در درياچه هامون وجود داشت كه مردم در آنها حضور داشته و كار اكثر آنها پرورش دام بود كه در طول تاريخ اين كار تكرار مي‌شد، اما وقتي كه درياچه خشك شد جمعيت 50 هزار نفري حاشيه درياچه هامون شغل و درآمد خود را از دست دادند.
كيخا افزود: پيشنهاد كارشناسان اين است اگر خط لوله‌اي آب موجود در چاه نيمه‌ها به كوه خواجه و سپس به موازات ساحل درياچه بين دامداران آب‌رساني شود مي‌توان با مشاركت وزارت جهاد كشاورزي ايستگاه پرورش گاو سيستاني احداث كرد كه بهترين نژاد گوشتي دنيا را تشكيل مي‌دهد
 



:: برچسب‌ها: سیستان , گاوسیستان , سیستانیها , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , بزرگان سیستان , شعرسیستان , نیمروز , تکر , طایفه سیستان , آذری , عکس , ایران باستان ,
:: بازدید از این مطلب : 503
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 10 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

راهکارهای حفظ و توسعه گاو سیستانی در نطق نماینده سیستان وعضو كميسيون كشاورزي، جناب دکتر کیخا:
ماينده سیستان در مجلس شوراي اسلامي افزود: در گذشته حدود 50 هزار نفر از مردم سيستان در اطراف درياچه هامون به كار پرورش دام اشتغال داشتند كه با خشكسالي و پايين رفتن آب درياچه شغل خود را از دست داده و درآمد اكثر مردم به شدت كاهش يافته و تبديل به قشر فقير شده است. .
كيخا افزود: در نوار مرزي هامون ايستگاه پرورش گاو سيستاني بايد ايجاد شود كه در حال حاضر چنين ايستگاهي وجود ندارد در حالي كه اين نژاد بهترين نژاد بومي براي توليد گوشت به شمار مي‌رود.
وي گفت: در گذشته جزيره‌هاي كوچكي به نام تختك در درياچه هامون وجود داشت كه مردم در آنها حضور داشته و كار اكثر آنها پرورش دام بود كه در طول تاريخ اين كار تكرار مي‌شد، اما وقتي كه درياچه خشك شد جمعيت 50 هزار نفري حاشيه درياچه هامون شغل و درآمد خود را از دست دادند.
كيخا افزود: پيشنهاد كارشناسان اين است اگر خط لوله‌اي آب موجود در چاه نيمه‌ها به كوه خواجه و سپس به موازات ساحل درياچه بين دامداران آب‌رساني شود مي‌توان با مشاركت وزارت جهاد كشاورزي ايستگاه پرورش گاو سيستاني احداث كرد كه بهترين نژاد گوشتي دنيا را تشكيل مي‌دهد
 



:: برچسب‌ها: سیستان , گاوسیستان , سیستانیها , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , بزرگان سیستان , شعرسیستان , نیمروز , تکر , طایفه سیستان , آذری , عکس , ایران باستان ,
:: بازدید از این مطلب : 323
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 10 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

راهکارهای حفظ و توسعه گاو سیستانی در نطق نماینده سیستان وعضو كميسيون كشاورزي، جناب دکتر کیخا:
ماينده سیستان در مجلس شوراي اسلامي افزود: در گذشته حدود 50 هزار نفر از مردم سيستان در اطراف درياچه هامون به كار پرورش دام اشتغال داشتند كه با خشكسالي و پايين رفتن آب درياچه شغل خود را از دست داده و درآمد اكثر مردم به شدت كاهش يافته و تبديل به قشر فقير شده است. .
كيخا افزود: در نوار مرزي هامون ايستگاه پرورش گاو سيستاني بايد ايجاد شود كه در حال حاضر چنين ايستگاهي وجود ندارد در حالي كه اين نژاد بهترين نژاد بومي براي توليد گوشت به شمار مي‌رود.
وي گفت: در گذشته جزيره‌هاي كوچكي به نام تختك در درياچه هامون وجود داشت كه مردم در آنها حضور داشته و كار اكثر آنها پرورش دام بود كه در طول تاريخ اين كار تكرار مي‌شد، اما وقتي كه درياچه خشك شد جمعيت 50 هزار نفري حاشيه درياچه هامون شغل و درآمد خود را از دست دادند.
كيخا افزود: پيشنهاد كارشناسان اين است اگر خط لوله‌اي آب موجود در چاه نيمه‌ها به كوه خواجه و سپس به موازات ساحل درياچه بين دامداران آب‌رساني شود مي‌توان با مشاركت وزارت جهاد كشاورزي ايستگاه پرورش گاو سيستاني احداث كرد كه بهترين نژاد گوشتي دنيا را تشكيل مي‌دهد
 



:: برچسب‌ها: سیستان , گاوسیستان , سیستانیها , بزرگان سیستان , دانشجویان سیستانی , بزرگان سیستان , شعرسیستان , نیمروز , تکر , طایفه سیستان , آذری , عکس , ایران باستان ,
:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 10 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدآذری

سلام سیستانی عزیزاکنون که عده ای کمربه تخریب مابسته اندبرماست که دورازنگاه طایفه ایی به بیان فرهنگ وتمدن وشناساندن بزرگان ومفاخرخودکنیم.من هیچ ادعایی ندارم فقط قصددارم باگردآوری بزرگیها ومفاخرسیستان درسراسرجهان ازگذشته های دورتاکنون وازرستم گرفته تافرخی سیستانی وازدانشمندان وپزشکان گرفته تانمایندگان مجلس وشوراهاتادانشجویان وازرزمندگان کرفته تاخبرنگاران وشاعران و..به جوانان وعزیزانمان اعتمادبه نفس بیشتری بدهیم.برای ارسال مطلب ازایمیل azarigolestanenow@yahoo.comوتلفن09111772948    وبرای کسب اطلاعات بیشترازنشانیهای زیراستفاده کنیدhttp://sistanam.blogfa.com        

http://sistanam.mihanblog.com

http://sistanam.parsiblog.com

http://sistanam.persianblog.ir

http;//sistaniha.javanblog.com

http://www.golestanenow.ir

http://www.golestanenow.com

http;//golestaneno.blogfa.com 



:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان ومازندران , عکس , ایران باستان , گلستان نو , آذری , تکر , مطیوعات سیستان , نشریات گلستان , خبرنگاران سیستانی , دانشجویان سیستانی , بزرگان سیستان ,
:: بازدید از این مطلب : 358
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 5 ارديبهشت 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد